♬♫ صَـבرآ کـوچـولــوے פֿـآلـﮧ ♫♬



سلآمــ بـ صدرآی مهربونــ خآلهـ خوبـی ؟؟؟ دیشبـ مآمآنـی و مامانـ شمآ میخواسـتن برن یه جایی واسـه همون شمآ اومــدی خونه ما دیروز برفـ هم میومد وقتی بهتــ گفتم خیلی هیجان زده شدی و خواستــی بری بیــرون اما چون هوا سـرد بودـ نمیشـد برای همیـن بردمتــ تو اتاقمـ تا از پشتــ پنجره برفـآ رو ببینـی بعدش من رفتمـ بیرون و وقتــی اومـدم تو خونـه شمآ برفایی که روی لباسمـ بود رو دیدی و خیلی خوشحال شـدی آخـه تو شهرمـا خیلی کمـ برف میـاد بعدشــ دایی جونــ بازی گربه سخنگو
سلآمـ بـ صـدرآ کوچولو وهمـه دوستـای مهـربونشــ کلـی نوشتــم همـش پریــد ولی واسـه صدرآ جونـ حاضرمــ دوباره همـه رو بنویسمــ خوبــ بریمــ ســراغ شـــرح ادامـه رویـدادهـا بـرای صـدرآی عـزیزمــ : ساعت هآی 4 یا 5 بـود که شمـا با مآمآنـ و باباتـ و سینــا اومـدیـن خونمــون بعد از یـ چنـد دقیقـه ای کـ اومـدیــن خآله و مآمآن و باباتــ و سینـا رفتـن بازار تــا خآله و مآمآنتــ واسه خودشـون پارچـه بگیرن و سینـا و باباتــ هم میخواستـــن کــاپشن بخــــرن .

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

روشنای طریق الی الله بازی و برنامه اندروید مثبت نيوز Robin فضایی دلنشبن برای با هم بودن اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا مستر اهوازی اقامت اروپا Teresa